بلاقا گؤره
بيزيم بو وئبلاق دا تكجه بيلگي لريزي آرتيرماق دان سونرا آيري بير آماج يوخوموز
بؤلوم لر
     
سایغاج
rss feed
سؤنمز وطن
بير وئبلاق آذربايجان و توركلر اوچون
آنا یارپاق       ایلگی      
جمعه 13 مرداد 1391 :: نويسنده : سؤنمز وطن
غير مغرضانه مثبت و منفيهاي آن را ديد و درس گرفت. حكومت فرقه دموكرات در آذربايجان اگرچه در سايه اشغال آذربايجان توسط نيروهاي روس و درفضاي خاص حاكم در آن زمان سركار آمد ولي دليل اصلي آنرا بايد در 20 سال ظلم و جور و تحقير و تبعيضهاي رضاخاني جست وگرنه آيا اين ملت آذربايجان نبود كه هميشه در صحنه مبارزات ايران عليه دولت روس و حتي عثماني جنگيده بود؟ حكومت يكساله آذربايجان محصول جبر تاريخي آن زمان و خواستهاي سركوب شده ملت آذربايجان بود و تكيه حركت ملي آذربايجان به دولت شوروي نيز دربدو دو قطبي شدن جهان كه شوروي به قبله گاه حركتهاي ضد استعماري و انقلابي تبديل شده بود و حركتهاي آزادي بخش تحت لواي ايدئولوژيك فعاليت مي كردند قابل سرزنش نيست. حتي وابستگي حكومت مركزي تهران در آن زمان به بيگانگان به مراتب بيشتر از وابستگي حكومت ملي آذربايجان به روسها بود كه به آن متهم مي شود! به قول سيد جعفر پيشه وري كه در باكو در يك حادثه ساختگي كشته شد ، شايد اشتباه او در اين بوده است كه بيشتر از آنكه به نيروي ملت خود متكي باشد به حمايت رفقاي به ظاهر انقلابي همسايه شمالي دلخوش بود كه به خاطر حفظ منافع بين المللي خود تمام تعهدات خويش را فراموش و به ملت آذربايجان خيانت كردند!

ولي ديگر دلايل فرو پاشي اين حكومت را بايد در عدم تحمل افكاردموكراتيك توسط استعمارگران داخلي و خارجي ، اينرسي و مقاومت سيستم ارباب و رعيتي و اعتقادات ديني مردم و اطمينان دولتمردان آذربايجان به حكومت مركزي ايران جست. البته خدمات ارزنده نيروهاي صادق و ملت دوست واقعي در اين حركت نظير خود سيد جعفر پيشه وري نبايد فراموش شود:

اعلام زبان تركي آذربايجاني به عنوان زبان رسمي دولت و ادارات و دستگاههاي قضايي، آموزش زبان تركي و زبان ديگر ملل ساكن در آذربايجان در مدارس، تقسيم اراضي دولتي و ملاكين فراري به نفع دهقانان، از بين بردن رشوه و ايجاد امنيت در جامعه، كلينيكهاي سيار بهداشتي ، كاهش 40 درصدي قيمت كالاها ، قانون حداقل بيكاري و حداكثر ساعات كار، اشتراك زنها در امور اجتماعي و اعطاي حق راي به زنها براي اولين بار در ايران و برنامه هاي عمراني فراوان نظير آسفالت خيابانها ، تاسيس اولين دانشگاه و ايستگاه راديويي و...

اگرچه سيد جعفر پيشه وري و اكثر كابينه و فرقه دموكرات (دوم) جزء نيروهاي چپ بودند اما آزادي و احترام به مذهب را حتي در كتب درسي اين زمان مي توان مشاهده كرد. اگرچه انقلاب 21 آذر انقلاب عليه ظلم و جور حكومت مركزي و فئودالهاي بهره كش بود ولي سرمايه داران ملت پرور نيز در بين فرقه دموكرات حضور داشتند. از طرفي بر خلاف تبليغات موجودسيد جعفر پيشه وري تجزيه طلب نبود و در حكومت ملي، به رهبري وي ، همواره بر يكپارچگي ايران تاكيد شده و در انتخاب وزراء توسط حكومت خود مختار آذربايجان، وزير امور خارجه و وزير دفاع كه از نشانه هاي حكومتهاي كاملاً مستقل است معرفي نشده بود. پيشه وري شيوه حكومتي نظير كشور سوييس يعني دولتي فدرال را براي ايران مناسب مي ديد.

پيشه وري در حالي به تجزيه طلب بودن متهم مي گردد كه مبارزات ميرزا كوچك خان جنگلي كه حكومت مستقل جمهوري گيلان را اعلام كرد مورد احترام قرار ميگيرد و مجسمه وي در يكي از ميادين شهر رشت نصب مي شود!

سركوب حكومت ملي آذربايجان و كتاب سوزان

در اثر فشارهاي آمريكا و ديگر متفقين و زيرپوشش داستان قرار داد قوام السلطنه سياستمدار مكار تهران ( عامل روسها) و دولت شوروي مبني بر واگذاري امتياز نفت شمال به روسها ، اين دولت نيروهاي خود را در 19 شهريور 1325 از آذربايجان تخليه كرد(آغاز جنگ سرد بين ابر قدرتها) و قواي تهران كه به بهانه نظارت بر انتخابات روانه آذربايجان شده بود در قالب ارتشي تجاوزگر در 21 آذر 1325 موجب سقوط حكومت ملي آذربايجان شد كه بر اساس آمار ارتش 25000 اعدام و 70000 مهاجر و آواره و زخمي بر جاي گذاشت. در اين تجاوز كه در زمان محمد رضا شاه به عنوان نجات آذربايجان شناخته مي شد حتي مردم بي دفاع و زنان آذربايجاني نبز از قتل وغارت و تجاوزهاي ناموسي در امان نبودند. به دستور تهران تمامي كتابهاي تركي درسي مدارس را جمع آوري كردند و آتش زدند(26 آذر 1325 كه امروزه به عنوان روز كتاب در بين فعالين حركت ملي آذربايجان شناخته مي شود)! ارتش آزادي بخش محمد رضا شاه مرتكب جناياتي شد كه در طول تاريخ كم سابقه بود! جالب اينكه روزنامه هاي سراسري و حتي روزنامه هاي حزب توده نيز كه ادعاي دوستي خلقها را داشت در برابر اين جنايات سكوت كردند ، عادت و سياستي كه اين روزنامه هاي سراسري تا به امروز حفظ كرده اند! حزب شونيست ايران نيز طبيعتاً در برابر اين جنايات سكوت پيشه كردند. متاسفانه فراريان و پناهندگان به دولت شوروي نيز اكثرا زندگي فلاكت باري در آنجا داشتند، عده اي كشته شدند و عده اي ساليان طولاني تبعيد.
‏Şəkil: ***حـــــكـــــــــــــومــــــــــت مــــــــلـــــــي آذربـــــــايـــــــــجان***

در گذشته و حتي امروز نام بردن از حكومت ملي آذربايجان در فاصله سالهاي 1324-1325 جرم و گناه بزرگي محسوب مي شد و مي شود.  صحبت از آن حكومت به مثابه كمونيست بودن و تجزيه طلب بودن به شمار مي آمد. حقيقت اين است كه اين حكومت صفحه اي از تاريخ آذربايجان و ايران است. آنرا نمي توان پاره كرد بلكه بايد دوباره خواند و غير مغرضانه  مثبت و منفيهاي آن را ديد و درس گرفت. حكومت فرقه دموكرات در آذربايجان اگرچه در سايه اشغال آذربايجان توسط نيروهاي روس و درفضاي خاص حاكم در آن زمان سركار آمد ولي دليل اصلي آنرا بايد در 20 سال ظلم و جور و تحقير و تبعيضهاي رضاخاني جست وگرنه آيا اين ملت آذربايجان نبود كه هميشه در صحنه مبارزات ايران عليه دولت روس و حتي عثماني جنگيده بود؟  حكومت يكساله آذربايجان محصول جبر تاريخي آن زمان و خواستهاي سركوب شده ملت آذربايجان بود و تكيه حركت ملي آذربايجان به دولت شوروي نيز دربدو دو قطبي شدن جهان كه شوروي به قبله گاه حركتهاي ضد استعماري و انقلابي تبديل شده بود و حركتهاي آزادي بخش تحت لواي ايدئولوژيك فعاليت مي كردند قابل سرزنش نيست. حتي وابستگي حكومت مركزي تهران در آن زمان به بيگانگان به مراتب بيشتر از وابستگي حكومت ملي آذربايجان به روسها بود كه به آن متهم مي شود! به قول سيد جعفر پيشه وري كه در باكو در يك حادثه ساختگي كشته شد ، شايد اشتباه او در اين بوده است كه بيشتر از آنكه به نيروي ملت خود متكي باشد به حمايت رفقاي به ظاهر انقلابي همسايه شمالي دلخوش بود كه به خاطر حفظ منافع بين المللي خود تمام تعهدات خويش را فراموش و به ملت آذربايجان خيانت كردند!

 ولي ديگر دلايل فرو پاشي اين حكومت را بايد در عدم تحمل افكاردموكراتيك توسط استعمارگران داخلي و خارجي ، اينرسي و مقاومت سيستم ارباب و رعيتي و اعتقادات ديني مردم و اطمينان دولتمردان آذربايجان به حكومت مركزي ايران جست.  البته خدمات ارزنده نيروهاي صادق و ملت دوست واقعي در اين حركت نظير خود سيد جعفر پيشه وري نبايد فراموش شود:

اعلام زبان تركي آذربايجاني به عنوان زبان رسمي دولت و ادارات و دستگاههاي قضايي، آموزش زبان تركي و زبان ديگر ملل ساكن در آذربايجان در مدارس، تقسيم اراضي دولتي و ملاكين فراري به نفع دهقانان، از بين بردن رشوه و ايجاد امنيت در جامعه، كلينيكهاي سيار بهداشتي ، كاهش 40 درصدي قيمت كالاها ، قانون حداقل بيكاري و حداكثر ساعات كار، اشتراك زنها در امور اجتماعي و اعطاي حق راي به زنها براي اولين بار در ايران و برنامه هاي عمراني فراوان نظير آسفالت خيابانها ، تاسيس اولين دانشگاه و ايستگاه راديويي و...

اگرچه سيد جعفر پيشه وري و اكثر كابينه و فرقه دموكرات (دوم) جزء نيروهاي چپ بودند اما آزادي و احترام به مذهب را حتي در كتب درسي اين زمان مي توان مشاهده كرد. اگرچه انقلاب 21 آذر انقلاب عليه ظلم و جور حكومت مركزي و فئودالهاي بهره كش بود ولي سرمايه داران ملت پرور نيز در بين فرقه دموكرات حضور داشتند. از طرفي بر خلاف تبليغات موجودسيد جعفر پيشه وري تجزيه طلب نبود و در حكومت ملي، به رهبري وي ، همواره  بر يكپارچگي ايران تاكيد شده  و در انتخاب وزراء توسط حكومت خود مختار آذربايجان، وزير امور خارجه و وزير دفاع  كه از نشانه هاي حكومتهاي كاملاً مستقل است  معرفي نشده بود.  پيشه وري شيوه حكومتي نظير كشور سوييس يعني دولتي فدرال را براي ايران مناسب مي ديد. 

پيشه وري در حالي به تجزيه طلب بودن متهم مي گردد كه مبارزات ميرزا كوچك خان جنگلي كه حكومت مستقل جمهوري گيلان را اعلام كرد مورد احترام قرار ميگيرد و مجسمه وي در يكي از ميادين شهر رشت نصب مي شود!

سركوب حكومت ملي آذربايجان و كتاب سوزان

در اثر فشارهاي آمريكا و ديگر متفقين و زيرپوشش داستان قرار داد قوام السلطنه سياستمدار مكار تهران ( عامل روسها)  و دولت شوروي مبني بر واگذاري امتياز نفت شمال به روسها ، اين دولت نيروهاي خود را در 19 شهريور 1325 از آذربايجان تخليه كرد(آغاز جنگ سرد بين ابر قدرتها) و قواي تهران كه به بهانه نظارت بر انتخابات روانه آذربايجان شده بود در قالب ارتشي تجاوزگر در 21 آذر 1325 موجب سقوط حكومت ملي  آذربايجان شد كه بر اساس آمار ارتش 25000 اعدام و 70000 مهاجر و آواره و زخمي بر جاي گذاشت. در اين تجاوز كه در زمان محمد رضا شاه به عنوان نجات آذربايجان شناخته مي شد حتي مردم بي دفاع و زنان آذربايجاني نبز از قتل وغارت و تجاوزهاي ناموسي در امان نبودند. به دستور تهران تمامي كتابهاي تركي درسي مدارس را جمع آوري كردند و آتش زدند(26 آذر 1325 كه امروزه به عنوان روز كتاب در بين فعالين حركت ملي آذربايجان شناخته مي شود)! ارتش آزادي بخش محمد رضا شاه مرتكب جناياتي شد كه در طول تاريخ كم سابقه بود! جالب اينكه روزنامه هاي سراسري و حتي روزنامه هاي حزب توده نيز كه ادعاي دوستي خلقها را داشت در برابر اين جنايات سكوت كردند ، عادت و سياستي كه اين روزنامه هاي سراسري تا به امروز حفظ كرده اند! حزب شونيست ايران نيز طبيعتاً در برابر اين جنايات سكوت پيشه كردند. متاسفانه فراريان و پناهندگان به دولت شوروي نيز اكثرا زندگي فلاكت باري در آنجا داشتند، عده اي كشته شدند و عده اي ساليان طولاني تبعيد.‏

گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر
بؤلوم :
یارپاق لار :
 
   
 
Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : MyTheme.ir